ملیساملیسا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 8 روز سن داره

ابرو کمون

جیگر عمه

ملیسا روز به روز که میگذره توشیرین وشیرین تر میشی اداهات بامزه اند عمه جون همون روزی که مریض بودی خدا میدونه چقدر غصه خوردم اصلا حال وحوصله نداشتی الهی من فدای اون دست وپای کوچولوی قشنگت بشم هرقدر باهات بازی میکردیم اصلا حوصله نداشتی وگریه میکردی عشقم نفسم عمرم از خدا میخوام دیگه مریض نشی و لبت رو همیشه خندون ببینم //یه دونه ای // عاشقتم فسقلی بانمک من. عمه جون قول میدم عکسات رو هم بذارم........
28 تير 1393

ملیسا تب داشتی

سا تب داشتی عزیزم این رورها که ماه رمضان است ومهمونی دعوتیم میریم خونه اقوام 18رمضان خونه دایی بابات دعوت بودیم که خیلیم خوشگل شده بودی همه هم بغلت میکردن وبوست میکردن وتو گریه میکردی با غریبه ها حال نمیکنی این طور بگم عمه جون. حتی وقتی ما هم وقتی برات ادا در میاریم هم پیش غریبه ها نمی خندی قربونت برم. بابات اومد سراغمون تا بیاره خونه منومامانی رو رسوند خونه ولی تو ومامانت رو بابایی برد پارک وتو از شب تب داشتی تا دیروز ./البته اینم بگم هوا خیلی گرم بود/مامان جون خیلی برات زحمت کشید بردنت درمونگاه چون نمیتونستیم تبت رو پایین بیاریم .برای بار دومم باباجون بردتت درمونگاه واز اونجا که برگشتی کلی حالت بهتر شده بوده بود تبت از 38:2کمتر نمیشدمامان ج...
27 تير 1393

خورشید عمه

صبحی که شروعش با توست خورشید دیگر اضافه است.......... حس بودنت قشنگترین حس دنیاست.... تو که باشی ......... هر روز را نه هر ثانیه را عشق است عمه جون ملیسا امروز عید فطره رمضان سال قبل تو شکم مامانی بودی و ازت فقط تصویری خیالی ساخته بودیم با لگد زدنات تو دل مامانی میگفتی ی ی ی منم بله امسال هستی وعید رو به همه تبریک میگی گلم عیدت مبارک............................
9 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ابرو کمون می باشد